تحول دیجیتال به فرآیندی گفته میشود که طی آن سازمان با بهرهگیری از فناوریهای نوین دیجیتال، تغییرات بنیادینی در مدل کسبوکار، فرآیندها و تجربیات ذینفعان خود ایجاد میکند. این تحول صرفاً به معنای بهبود جزئی یا استفادهی سطحی از فناوریها نیست، بلکه دگرگونی عمیق در نحوه عملکرد سازمان است. فناوریهایی نظیر اینترنت اشیا، رایانش ابری، هوش مصنوعی، تحلیل دادهها و نظایر آن، ابزارهای پیشران تحول دیجیتال محسوب میشوند که میتوانند مدلهای کسبوکار سنتی را زیر و رو کنند. اهمیت تحول دیجیتال در دنیای امروز به حدی است که طبق گزارش گارتنر بیش از 87٪ مدیران ارشد، دیجیتالیشدن را در اولویت برنامههای خود قرار دادهاند. همچنین تحقیقات MIT نشان میدهد شرکتهایی که تحول دیجیتال را در آغوش گرفتهاند، به طور متوسط 26٪ سودآورتر بوده و 12٪ ارزش بازار بالاتری نسبت به رقبا دارند. این آمارها بیانگر آن است که تحول دیجیتال دیگر یک انتخاب تجملی نیست، بلکه شرط بقا و پیشرفت در عصر جدید محسوب میشود.
در قلب تحول دیجیتال، دادهها نقش موتور محرک تصمیمگیری علمی و هوشمندانه را ایفا میکنند. تصمیمگیری مبتنی بر داده (Data-Driven Decision Making) به زبان ساده یعنی استفاده از حقایق و شاخصهای حاصل از دادهها برای هدایت تصمیمات سازمان، به جای اتکا صرف به حدس و گمان یا تجربههای شخصی. امروز دادهها بینش لازم برای تصمیمگیری را فراهم میآورند و دوران تصمیمگیری صرفاً بر پایه شهود و احساسات به پایان رسیده است. تصمیمگیرندگان با تکیه بر دادههای دقیق میتوانند تصویر شفافتری از وضعیت فعلی سازمان، بازار و رقبا داشته باشند و فرصتها و تهدیدهای پیشِ رو را بهتر شناسایی کنند. به عنوان مثال، دادههای تحلیلی میتواند نشان دهد کدام محصول سودآوری بیشتری دارد یا کدام فرایند نیاز به بهبود دارد و بدین ترتیب تصمیمگیران را در تعیین راهبردهای موثر یاری میدهد.
دادهها و تحلیلهای مبتنی بر آن، ماهیت رقابت را نیز دستخوش تغییر کردهاند. سازمانهای پیشرو صرفاً به بهبود عملیات فعلی اکتفا نکرده و از توانمندیهای تحلیلی خود برای راهاندازی مدلهای جدید کسبوکار بهره میگیرند. این رویکرد دادهمحور به مدیران امکان میدهد تصمیماتی اتخاذ کنند که بیشترین همسویی را با اهداف استراتژیک سازمان دارد. در نتیجهی تصمیمگیری مبتنی بر داده، تصمیمات معمولاً سریعتر، دقیقتر و قابل اطمینانتر شده و ریسکهای کسبوکار کاهش مییابد. به طور کلی، رابطه داده و تصمیمگیری یک رابطه دوسویهی تقویتکننده است: هر چه تصمیمات بیشتر بر پایه داده اتخاذ شوند، نتایج بهتری حاصل میشود و خود این نتایج دادههای جدیدی برای بهبود مستمر فرآیند تصمیمگیری فراهم میآورند.
واقعیت این است که صرف سرمایهگذاری در فناوریهای دیجیتال، تضمینی برای موفقیت تحول دیجیتال به همراه ندارد. مطالعات مختلف نشان میدهد درصد بالایی از پروژههای تحول دیجیتال در دستیابی به اهداف خود ناکام میمانند. بر اساس پژوهش «گروه مشاوره بوستون (BCG)» حدود 70٪ برنامههای تحول دیجیتال به اهداف تعیینشده دست پیدا نمیکنند. گزارش مککینزی نیز عددی مشابه را بیان کرده و مقاومت کارکنان در برابر تغییر را از مهمترین عوامل این شکستها برمیشمارد. در واقع، تحول دیجیتال بیش از آنکه یک چالش فنی باشد، یک چالش انسانی است؛ به طوری که بسیاری از صاحبنظران، فرهنگ سازمانی و مهارتهای دیجیتال را بزرگترین مانع موفقیت تحول دیجیتال میدانند. تنها 16٪ از کارکنان احساس میکنند تغییرات دیجیتال در سازمانشان به بهبود پایدار بهرهوری منجر شده است که این آمار مؤید اهمیت بُعد انسانی ماجرا است.
از سوی دیگر، سازمانهایی که به موفقیت دست مییابند عموماً رویکردی دادهمحور به تحول دیجیتال داشتهاند. در اصل، تحول دیجیتال و ابتکارات دادهمحور دو روی یک سکهاند و نمیتوان یکی را بدون دیگری به ثمر رساند. یک تحول دیجیتال موفق نه تنها فناوریهای جدید را به کار میگیرد، بلکه دادهها را به عنوان دارایی راهبردی سازمان در کانون توجه قرار میدهد. به بیان دیگر، تحول دیجیتال موفق مستلزم آن است که سازمان از دل فرآیندهای دیجیتالیشدن، دادههای ارزشمند تولید کند و همزمان فرهنگی را پرورش دهد که تصمیمگیری بر اساس همین دادهها را اولویت بداند . ایجاد فرهنگ دادهمحور که در آن کارکنان توانمند شدهاند با تکیه بر دادهها مشکلات را حل کرده و دست به نوآوری بزنند، یکی از شروط اساسی بهرهبرداری کامل از مزایای تحول دیجیتال است. در مجموع، سازمانهایی که دادهها را در مرکز استراتژی تحول خود قرار میدهند و برای مدیریت و استفاده صحیح از آن برنامهریزی میکنند، بسیار بیشتر از سایرین به اهداف تحول دیجیتال دست مییابند.
هرچند مزایای تصمیمگیری مبتنی بر داده روشن است، اما پیادهسازی این رویکرد در سازمان با چالشهایی همراه است. در ادامه، مهمترین چالشهای دادهمحوری در تصمیمگیری و راهکارهای کلیدی برای موفقیت در این مسیر بررسی شده است.
برای درک بهتر اهمیت دادهها در تحول دیجیتال، در این بخش به چند مثال واقعی از سازمانهایی میپردازیم که با رویکرد دادهمحور به موفقیتهای چشمگیری دست یافتهاند.
یکی از نمونههای مشهور، شرکت دومینو پیتزا (Domino’s Pizza) است که با بکارگیری دادهها و فناوریهای دیجیتال توانست کسبوکار سنتی تحویل پیتزا را متحول کند. دومینو با ایجاد یک پلتفرم دیجیتال یکپارچه، سفارش آنلاین، بازخورد مشتریان و رهگیری تحویل را به هم متصل کرد و از تحلیل داده و الگوریتمهای یادگیری ماشین برای بهینهسازی فرآیندها بهره برد. این شرکت مسیرهای تحویل را بر اساس دادههای مکانی و ترافیکی بهینه کرد، ترجیحات مشتریان را پیشبینی نمود و کمپینهای بازاریابی را به صورت شخصیسازیشده اجرا کرد. نتیجه بسیار چشمگیر بود: در حال حاضر بیش از 70٪ فروش دومینو در ایالات متحده از سفارشهای آنلاین حاصل میشود و میانگین زمان تحویل به کمتر از ۳۰ دقیقه کاهش یافته است. استفاده از بازاریابی شخصیسازیشده نیز مشارکت مشتریان را افزایش داد و رشد فروش فروشگاههای مشابه را در سال 2020 حدود 3.9٪ بالا برد. این رویکرد دادهمحور به دومینو امکان داد از رقبایی مانند پیتزا هات پیشی بگیرد و در سال 2018 با کسب 18.6٪ سهم بازار جهانی، به بزرگترین شرکت تحویل پیتزا در جهان تبدیل شود. داستان دومینو نشان میدهد که چگونه یک شرکت با سابقه میتواند با تکیه بر داده و فناوری دیجیتال، نه تنها کارایی عملیاتی خود را بهبود دهد بلکه تجربه مشتری و سهم بازار خود را نیز دگرگون کند.
مثال موفق دیگر شرکت نتفلیکس (Netflix) است که صنعت سرگرمی را از طریق تحول دیجیتال و تصمیمگیری دادهمحور متحول کرد. نتفلیکس در ابتدا کار خود را با اجارهی دیویدی آغاز کرد، اما با رصد تغییر رفتار مشتریان و گسترش اینترنت، راهبرد خود را تغییر داد و به سمت پخش آنلاین محتوا حرکت کرد. این شرکت از همان ابتدا تحلیل دادههای کاربران را سرلوحهی تصمیماتش قرار داد. نتفلیکس به طور مستمر 10٪ از بودجه خود را به تحقیق و توسعه اختصاص داد و الگوریتم توصیهگر بینظیری را ایجاد کرد که بر پایه دادههای تماشای کاربران، پیشنهادهای شخصیسازیشده ارائه میدهد. این رویکرد دادهمحور دو نتیجه بزرگ در پی داشت: نخست آنکه رضایت مشتریان و چسبندگی آنها را افزایش داد، زیرا هر کاربر محتوای متناسب با سلیقه خود را به سادگی پیدا میکند. دوم آنکه نتفلیکس را به رهبر بلامنازع بازار استریم ویدئو بدل کرد؛ به طوری که امروز این شرکت سهم عمدهای از بازار سرگرمی دیجیتال را در اختیار دارد و با فاصله از رقبایی چون آمازون پرایم و هولو پیشتاز است. موفقیت نتفلیکس گواه روشنی بر قدرت تصمیمگیری مبتنی بر داده است؛ از تعیین اینکه چه محتوایی تولید یا خریداری شود تا نحوه ارائه آن به هر کاربر، همه و همه با تحلیل دقیق دادهها انجام میشود. نتیجه چنین تصمیماتی، رشد انفجاری تعداد مشترکان (افزودن 36 میلیون مشترک جدید در سال 2020 همزمان با پاندمی) و تثبیت جایگاه نتفلیکس به عنوان محبوبترین پلتفرم محتوای دیجیتال بوده است.
در عصر دیجیتال کنونی، سازمانهایی موفق خواهند بود که دادهها را به سرمایهای راهبردی تبدیل کرده و تصمیمهای خود را بر پایه شواهد و تحلیلهای دقیق بنا نهند. تحول دیجیتال بیش از آنکه صرفاً به معنای بهکارگیری فناوریهای جدید باشد، مستلزم دادهمحور شدن کسبوکار است. مدیران فنی و غیرفنی باید درک کنند که برای دستیابی به مزایای تحول دیجیتال – از افزایش بهرهوری گرفته تا نوآوری در مدل کسبوکار – نیاز است فرهنگ سازمانی خود را حول استفاده مؤثر از دادهها شکل دهند. با سرمایهگذاری روی زیرساختهای داده و ارتقای مهارتهای تحلیلی تیمها، سازمانها میتوانند از بینشهای دادهمحور برای تصمیمگیریهای سریعتر و هوشمندانهتر بهره بگیرند. به بیان دیگر، دادهها چراغ راه آیندهی سازمان در مسیر تحول دیجیتال هستند. هرچه این چراغ پرفروغتر و شفافتر باشد، مسیر پیش رو برای رهبران سازمان روشنتر و هموارتر خواهد بود.
با نهادینه کردن تصمیمگیری مبتنی بر داده، مدیران اطمینان مییابند که سازمانشان نهتنها با تغییرات پابهپا حرکت میکند، بلکه یک سر و گردن از رقبا بالاتر خواهد ایستاد – چرا که تصمیمهای بهتر امروز، موفقیتهای بزرگتر فردا را رقم میزند.